۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

اندر حکایت پست‌مدرنیسم در ولایت ما

...در واقع اگر پدیده را اصل و نشانه‌ی دلالتگر آن را بدل یا روگرفت بدانیم، بودریار پیوسته کوشید تا ثابت کند که در عصر حاضر "اصل" جای خود را به "بدل" داده و به امری فرعی و حتی اعتباری تبدیل شده است. به اعتباری می توان گفت که امروز واقعیت به مجاز تبدیل شده و اصل همان رمز و نشانه است، یا به تعبیر دیگر واقعیت، رایانه ای شده و این واقعیت رایانه ای را در چارچوب نمودگارها و رمزگان می توان فهمید و قرائت کرد.... به نظر او در جامعه مدرن اصل سازمان دهنده جامعه چیزی جز نظام تولید نیست. اما با پدیدار شدن جامعه پسامدرن رمزگان وانمودی جانشین آن می شود. درجامعه مدرن بورژوازی صنعتی است که بر ارکان جامعه حکم می راند، اما در جامعه پسامدرن وانمودگی جانشین آن است....
به تعبیری دیگر گذار از جامعه مدرن در انتقال از مرحله فلزی به مرحله نشانه سالاری است. یعنی در جامعه نشانه سالار رمزگان، علائم  و نشانه ها حیاتی مستقل پیدا می کنند و نظام جامعه بر مبنای انگاره های نشانه شناختی شکل می گیرد.از این رو ما در اینگونه جوامع با انفجار علائم، نشانه ها و رمزگان مواجه هستیم و انگاره ها و رمزها تعیین کننده و فصل ممیز تجربه فرهنگی و اجتماعی هستند. از این رو مرز میان واقعیت و تصویر یا انگاره از میان می رود. واقعیت به معنای مدرن آن چهره در حجاب می کشد. دنیای تلویزیون، ویدئو و سینما در واقع مظهر همین نشانه سالاری است... [اندیشه های فلسفی در پایان هزاره دوم- محمد ضیمران- بخش ژان بودریار- تاکیدها همه از من است]

پی‌نوشت:
بی‌شک آنچه که در ذهن بودریار است و آن جوامعی که بودریار از آن سخن می گوید نه جوامع عقب افتاده جهان سومی است که حتی در نان شب خود درمانده اند، بلکه او مقصودش جوامع پیشرفته صنعتی بویژه آمریکا است. اما فراموش نکنیم همانطور که خوانش‌ها و روایتهایی زهرگرفته و خنثی شده‌ و بیخطر از مدرنیته و محصولات وابسته اش را، حکومتهای جهان سومی با پول نفت ابتیاع و وارد کردند و بجای کنیزان و بردگان و سربازان خدمتگزار پیشین، به خدمت  خود و شهروندانشان و بزک کردن حکومتهایشان گرفتند - و اکنون البته قانون مدنی که هیچ، قانون اساسی هم دارند، ترفندهای پست‌مدرن نیز براحتی با پول نفت قابل خرید و واردات است، تا برای تجارتی پرسودتر و پررونقتر، غبار کهنگی‌ها، پوسیدگی‌ها و تباهی‌ها از کالاهای متعلق به فضای انباری خانه پدری مان بروبد و خراجگذار همان نیات پیش‌مدرنی باشد که پدر و مادربزرگهای ما در گوشهایمان قصه و اذان کرده اند.

۳ نظر:

  1. سلام و احترام خدمت محترم جوشن لو!
    بد دادن در افغانستان یک عرف است که بنابه عملکرد بد و خلاف یک مرد صورت می گیرد. به این معنا که مردی که عمل خلاف را انجام داده باید دخترش را به خانواده متضرر بدهد این دختر دادن را در افغانستان می گویند بد دادن یعنی برای کار بدش دخترش را داد.
    به خاطر فیصله های نزاع و جنجال های قبایل، قبیله یا خانواده ای که به قبیله یا خانواده دیگر ضرر رسانده، دختر بد می دهند و این دختر از هیچ حقوق انسانی برخوردار نیست و قبیله ای دختر را به خاطر بد قبیله دختر از آنها می گیرد می تواند با این دختر هر نوع رفتار کند و دختر نمی تواند به خانه پدری اش برود.

    پاسخحذف
  2. بد دادن، اصطلاحی است که در عرف قبایل افغانستان، یک مرد برای عمل بد و خلاف اش، دخترش را به متضرر، می دهد. از جمله در برابر قتل کسی یا روابط نامشروع با زن کسی و یا ربودن زن یا دختر کسی، بد دادن تطبیق می شود.

    پاسخحذف
  3. درود بر جناب یسنا
    از توضیحاتتان سپاسگزارم. واقعا دردناک است.

    پاسخحذف

نظرات قبل از نمایش به تایید نویسنده وبلاگ می رسد. کامنتهای تبلیغاتی به نمایش گذاشته نمی شود.
اگر در کامنت گذاشتن مشکل دارید از مرورگر فایرفاکس یا کروم استفاده نمایید. با سپاس


Strauss - Also Sprach Zarathustra
Found at Also Sprach Zarathustra on KOhit.net