۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

داوری ایزدی1 (کلیات)

ح. جوشن‌لو

همواره یکی از مشغولیتهای جوامع بشری از ابتدا تا کنون، رسیدگی به امر قضاوت و داوری و صدور حکم و فصل خصومت میان طرفین دعوا بوده است. پروسه دادرسی امروزه مبتنی است بر اصول منطقی، علمی و تجربی. اما در گذشته های دور، پیش از افسون‌زدایی از جهان، چنین نبوده است. در دنیای باستان، پیرو جهان‌بینی راز آلود بشر، بی تردید نسبت به امر دادرسی نیز نگاهی رازآلود وجود داشته و این امر بخصوص در امر ادله اثبات دعوا خود را بیشتر نمایان ساخته است.
برای نمونه، در نظام دادرسی کهن، در بسیاری از مواقع برای اینکه متهمی بی‌گناهی اش را اثبات کند او را به انجام آزمایشی سخت وا می‌د‌‌‌‌‌اشته اند تا اگر از آن جان سالم به‌در برد بیگناهی اش بر همگان ثابت شود و اگر هم نتوانست جان سالم به در برد چه باک؟ به مجازات گناه اثبات شده اش رسیده است. گویا بشر کهن بر این باور بوده است که سر بیگناه تا سر دار می رود اما بالای دار نمی رود و اگر شخصی بیگناه باشد بی‌تردید خدایان به کمک او خواهند شتافت و با خرق عادات نتیجه امر را به سود او بر می گردانند. به چنین نوع داروی "داوری ایزدی" یا "اوردالی" یا "ور" می گویند.
امروزه ادله اثبات دعوا بر پایه‌ی کاشفیت عرفی از امر واقع مبتنی گشته و آنجا که دستگاه فاهمه بشر در کشف واقع دچار دردسر تحمل ناپذیر می شود براحتی از واقعیت عدول می شود و بر مبنای اصول و ظواهر فصل خصومت می گردد (به مجموعه مقالات کار قضاوت نوشته همین نویسنده مراجعه کنید). در دادرسی مدرن هر دلیلی که بررسی صحت و سقم آن در تیررس علم عرفی و عادی بشر است طرفین دعوا و دادرس مجاز به استناد به آن می باشند و هر دلیلی که قابل بررسی عادی نباشد دادگاه از آن صرف نظر می کند و به اصول و فروض از پیش نوشته خود رجوع می کند. برای نمونه علم قاضی (آگاهی شخصی قاضی از ماجرای مورد رسیدگی) تنها وقتی می تواند مستند صدور رای شود که از طرق عادی به دست آمده باشد و در مراحل بالاتر دادرسی قابل پژوهش و ارزیابی باشد. مثلا اگر قاضی خود در کنار چند نفر دیگر شخصا شاهد وقوع جرم بوده است می تواند به علم خود استناد کند. اما اینکه قاضی مدعی باشد بدون دیدن صحنه جرم از طرقی خاص مانند رویا، توانسته است به موضوع علم پیدا کند، هیچ گاه نمی تواند مستند صدور رای باشد.
اما گویا در گذشته بشر چنین برخورد نمی کرده و هرجا که کشف واقع برایش دشوار بوده، به این راحتی کنار نمی کشیده و دست به دامان نیروهای مافوق طبیعی و بخصوص ایزدان ساخته ذهن خود می شده است. این چنین است که در نظام دادرسی کهن، تا پیش از شکل گیری حقوق مدرن، و حتی تا روزگار کنونی، ادله ای را برای اثبات دعوا می یابیم که اعتبار خود را از خدایان و نیروهای مافوق طبیعی می گیرد و منطقا هیچ‌گونه نسبتی با کشف واقعیت به طریق عادی و عرفی و قابل آزمایش ندارند.
داوری ایزدی در مقام یک دلیل اثبات دعوا تنها در اتمسفر فکری پیشامدرن موضوعیت داشته است (البته نمونه های تعدیل یافته آن هنوز هم در حقوق بعضی از کشورهای دنیا از جمله ایران مورد استفاده است). چرا که در حقوق مدرن اصولا بار دلیل برعهده مدعی و شاکی است و معمولا از متهم خواسته نمی شود برای آزادی اش دلیلی آن هم تا این پایه خطرناک و طاقت فرسا ارائه داهد. اما در اوردالی‌ها میبینیم گاه شخص برای اثبات بیگناهی خود جان خود را به خطر می اندازد.
پژوهش‌های تاریخی این واقعیت را آشکار می کند که توسل به داوری ایزدی برای اثبات بیگناهی بسیار شایع بوده است. برای نمونه، کهن‌ترین نمونه اوردالی، گویا اوردالی رودخانه در قانون‌نامه حمورابی (حدود 1700 سال پیش از مسیح) است (داریوساباتوچی). در ماده دوم این قانون‌نامه می خوانیم:
" اگر کسی دیگری را به جادو گری متهم کند، و نتواند ادعای خود را ثابت کند، متهم می تواند به رودخانه رفته و در داخل آب غوطه ور شود. اگر در رودخانه غرق شد، شاکی خانه او را تصاحب می کند و اگر رودخانه بیگناهی او را نشان داد و وی بدون صدمه از آب خارج گردید، کسی که او را متهم به جادوگری نموده باید کشته شود و آن که از رودخانه سالم بیرون آمده می تواند خانه و اموال شاکی را ضیط کند." (متن ماده برگفته از آشوری ص 31)



    منابع
    آیین دادرسی کیفری- استاد دکتر محمد آشوری - جلد 1- سال 1383
    اوردالی ( آزمایش ایزدی یا آیین ور) - داریو ساباتوچی - ترجمه مهرداد رایجیان اصلی - مجله کانون - شماره 17
    Online Etimology Dictionary
    The code of Hamurabi

    ۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

    معادل واژه "وکیل" در زبان انگلیسی

    ح. جوشن‌لو
    فرد آمریکایی که برای اعمال حرفه و شغل حقوقی پذیرفته
    شده است، lawyer نامیده می شود. این کلمه
    به معنی دقیق نه در فرانسه معادل دارد و نه در انگلیسی،
    زیرا سازمان حرفه ای حقوقدانان در فرانسه، مانند انگلیس
    متفاوت است و مقایسه با دشواری میسر می شود.
    نظامهای بزرگ حقوقی معاصر- ص 420

    "وکیل" مفهوم عامی است که هم در فارسی و هم در انگلیسی معانی گوناگونی دارد. بد نیست در ابتدا معانی و مصادیق این واژه را در زبان فارسی بررسی می کنیم تا زمینه برای برابریابی آن در زبان انگلیسی فراهم شود:
    بطور کلی معنای عام وکالت نمایندگی است به این معنا که شخصی انجام کاری را به دیگری واگذارد و به او اختیار دهد که بجای او آن کار را انجام دهد. اما این واژه مصادق متعددی دارد.
    یکی از شایع ترین مصادیقی که امروزه در زبان فارسی از شنیدن این واژه به ذهن متبادر می شود شخصی است که در دانشگاه درس حقوق خوانده و حرفه اش وکالت در محاکم دادگستری است. افرادی که دارای دفتر وکالت و پروانه و مجوز مخصوص از نهادی چون کانون وکلای دادگستری می باشند زیرا هر کسی مجاز نیست در محاکم به عنوان وکیل دخالت کند. این معنای وکیل را "وکیل دادگستری/عدلیه" ، "وکیل دعاوی" یا "وکیل مدافع" می نامیم. در عربی این نوع وکیل را "مُحامی" می نامند، یعنی حمایت کننده.
    اما از سوی دیگر، بسیاری اوقات می بینیم شخصی که هیچ گونه مجوز و حتی سواد حقوقی ندارد به موجب سندی ادعا می کند که وکیل شخص دیگری است و وکالتش را هم همه می پذیرند. در این مورد قضیه از این قرار است که در قانون مدنی ایران - و دیگر کشورها- قراردادی وجود دارد به نام "قرارداد وکالت" که به موجب آن هر شخصی می تواند به شخص دیگری وکالت دهد که بجای او اعمال حقوقی اش را انجام دهد؛ مانند فروش یک ملک یا مراجعه به یک مرجع ثبتی و ... . در این حالت شخص وکیل نیازی به مجوز ندارد و همینکه صلاحیت عمومی انجام کارهای حقوقی را دارا باشد و قراردادی تنظیم کرده باشد، کافی است. برای تفکیک این نوع وکالت از سایر معانی وکالت آنرا "وکیل قراردادی" یا "نماینده" می نامیم.
    مصداق دیگر وکیل که در گذشته بسیار شایع بوده و اکنون هم در میان عوام میانسال و کهنسال رواج دارد "نمایندگان مجلس" است. در گذشته به نمایندگان مجلس "وکیل مجلس" می گفته اند و البته این نام گذاری کاملا به‌قاعده بوده زیرا ماهیتا کار نمایندگان مجلس وکالت از سایر شهروندان است.
    در کنار این معانی که معانی اصلی و تخصصی این واژه هستند و کاربرد بیشتری دارند می توان از موارد دیگری هم سخن به میان آورد. برای نمونه در گذشته به دادستان و نمایندگانش هم "وکیل عمومی" می گفته اند. زیرا دادستان که همان مدعی العموم سابق است وکیل عموم و جامعه است تا از منافع آنها در برابر جرائم دفاع کند. از سوی دیگر وکیل یکی از نامهای خدا هم هست که در این کاربرد به معنای "روزی رسان کافی و به اندازه" است. با مراجعه به کتابهای لغت شاید به معانی دیگری هم برسیم که البته در پژوهش ما از اهمیتی برخوردار نیستند.
    +++
    اکنون به سراغ زبان انگلیسی می رویم تا معادل این معانی را بازشناسیم. اما قبل از ورود به این بحث دو نکته را یادآوری می کنم: نخست اینکه از آنجا که اساتید حقوق ایرانی اکثرا تحصیل کرده فرانسه هستند و بیشتر با واژه ها و سازمان قضایی فرانسه مانوسند و همچنین حقوق ایران از نظام حقوقی اروپایی غیر انگلیسی کپی برداری شده و اختلاف بسیار گسترده ای با نظام حقوقی انگلیس و آمریکا دارد، یافتن برابر برای اصطلاحات تخصصی حقوقی در زبان انگلیسی گاهی برای فارسی زبانان بسیار مشکل است، و گاهی با واژه هایی در دو زبان مواجه می شویم که اصلا شاید معادلی در زبان دیگر نداشته باشد. (مانند نهاد حقوق trust در حقوق انگلیس که معادلی در فارسی ندارد. این مفهوم حتی در حقوق سایر کشورهای اروپایی نیز ناشناخته است.)
    دیگر اینکه برای برابر یابی ِ یک اصطلاح تخصصی term بخصوص در حوزه حقوق و سیاست، مهمترین نکته، آشنایی با ساختار و مبانی حقوقی -قضایی و سیاسی حاکم بر جامعهء متبوع ِ زبان مبدا و مقصد است. ابتدا باید سازمان حقوقی و سیاسی دو جامعه را بررسی کنیم سپس با تطبیق و مقایسه، معادل هر بخش و نهاد و سمت را بیابیم و سپس اقدام به ترجمه نماییم. با نظر در این مقدمات معادلهای واژه وکیل از این قرار است:
    "وکیل" در معنای عام قراردادی اش (نمایندگی) در زبان انگلیسی معادل های فراوانی دارد:
    , agent, assignee , proxy,representative و ...
    اما برای یافتن برابری برای واژه وکیل در معنای "وکیل دادگستری" باید میان زبان انگلیسی بریتانیایی British و آمریکایی American قائل به تفکیک شویم. زیرا نظام حقوقی انگلیس و امریکا هرچند که در مبانی مشترک هستند، اما به لحاظ ساختار قضایی و اشخاص درگیر در پروسه دادرسی با هم متفاوت اند.
    در انگلستان کسانی که به عنوان وکیل دادگستری در دعاوی دخالت می کنند و کارشان دفاع از حقوق موکل در دادگاه است به دو دسته تقسیم می شوند: گروه اول solicitor (مشاور قضایی) نامیده می شوند و حقوقدانانی هستند که به کارهای حقوقی کم اهمیت مشغولند و می توانند در دادگاههای ماجستریت و بخش که دعاوی کم اهمیت در آنها طرح می شود، به عنوان وکیل مدافع حضور یابند. این دسته از وکلا کار عریضه نویسی و تنظیم نوشته های حقوقی چون وصیتنامه و شکایات را نیز در خارج از دادگاه انجام می دهند.
    گروه دیگر barrister نامیده می شوند. بریسترها در واقع معادل واقعی "وکلای مدافع" درنظام حقوقی ایران هستند. بریسترها از مقام والایی برخوردارند و معمولا قضات از میان آنها انتخاب می شوند. این را هم بگویم که واژه بسیار معروف lawyer در انگلستان یک واژه غیر تخصصی و عمومی است برای هر حقوقدان و متخصص امور حقوقی و حتی در دیکشنری تخصصی حقوقی آکسفورد - که بر مبنای حقوق بریتانیا نوشته شده - این واژه به عنوان یک ترم تخصصی وارد نشده است. در انگلیس به کانون وکلا Inns of Court گفته می شود.
    اما در نظام حقوقی آمریکا برای نامیدن وکلا از اصطلاح lawyer استفاده می شود. لایر هر کسی است که به حرفه قضایی مشغول است و به وکلای دعاوی که متخصص در دفاع در محاکم قضایی هستند trial lawyer می گویند. همچنین از اصطلاح attorney-at-law نیز برای وکیل زیاد استفاده می شود. در آمریکا به کانون وکلای دادگستری bar association گفته می شود.

    منابع
    نظامهای بزرگ حقوقی معاصر - رنه داوید
    Oxford Dictionary of Law
    LAW TEXTX به کوشش محمود رمضانی
    المنجد فی اللغة
    دهخدا

    ۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

    نخستین یکتاپرست

    ح. جوشن‌لو
    وقتی آرامگاه فرعون مرتد (آخناتون) در پشت ارتفاعات
    تل العماره پیدا شد, بنابر گفتهء یکی از باستانشناسان
    حاضر در صحنه، داخل آن جسد مردی را یافتند
    که اندکی پس از مومیایی شدن سوزانده شده بود.
    فرعونها هم می میرند -ص 209

    شاید ما ایرانی‌ها، بخصوص آنهایی که گرایش ناسیونالیسی دارند و دستی به قلم، بسیار علاقه مند باشند که نخستین یکتا پرست تاریخ را زرتشت ایرانی معرفی کنند. البته شکی نیست که تفکر پیامبر ایرانی، تفکری توحیدی بوده است و او حساب خود را با کلیه خدایان دیگر بجز مزدا اهورا تسویه کرده است. هرچند در تفکرش زمینه هایی برای دوآلیسم موجود است که بعدا خود را بیشتر نشان می دهد و دیانت زرتشنی را تبدیل به آیینی ثنوی می کند. اما خود زرتشت بی شک یکتا پرست بوده است. (مهرداد بهار ص 42)
    با همهء این اوصاف تنها وقتی می توانیم زرتشت را نخستین یکتاپرست معرفی کنیم که بتوانیم از لحاظ تاریخی ثابت کنیم که پیش از بقیه مدعیان یکتاپرستی می زیسته. آنچه که امروز می توانیم بگوییم آنست که زرتشت را به طور سنتی متعلق به حدود شش/هفت قرن قبل از میلاد مسیح می دانند (غیاث آبادی اینجا) و اگر هم با توجه به ساختار زبانشناسی گاتها بخواهیم تاریخ تولد او را به عقب‌تر ببریم باید دلایل قاطعتری در دست داشته باشیم و از عهده اثبات مدعای خوب برآییم. این در حالی است که تاریخ سنتی و معمولی که برای تولد موسی ذکر می کنند بیشتر از هزار سال پیش از مسیح است و پایینتر اشاره می کنم که تاریخ زندگی آمن‌هوتب چهارم بسیار دورتر از اینها است. بنابراین زرتشت توان مقابله با بقیه مدعیان را ندارد و تا تحقیقات نهایی مبنی بر اثبات سال تولد او ارائه نشده باید بپذیریم به لحاظ تاریخی، او نخستین پیامبر یکتاپرست تاریخ نیست.
    حال برای پاسخ به سوالمان به سراغ علم نرمال می رویم تا ببینیم کدام نظر میان دانشمندان و مورخین مشهور و معمول است. به لحاظ تاریخی نخستین یکتاپرست تاریخ، هیچ یک از پیامبران مشهور سامی یا آریایی نیستند، بلکه شاهی است که در مصر حکومت می رانده و حتی شواهدی هست که موسی یکتاپرستی را در مکتب این شاه آموخته است. (فروید)
    با بررسی تاریخ آشکار می شود نخستین بار، تفکر توحیدی در دوره ای خاص از تاریخ ِ سرزمین مصر، در زمان فراعنه سلسله هجدهم آشکار می شود.
    در حدود سال‌ 1350 قبل از میلاد، فرعونی می زیسته که در ابتدا آمن‌هوتپ (به معنای آمون راضی است) چهارم نام داشته که بعدها نامش را به آخناتون (او که برای آتون سودمند است) تغییر می دهد. خدایی که او برگزید خدای خورشید، به نام آتن (aton) است که پیش از او هم پرستیده می شده، اما او پرستش آتن را تغییر و تحول بخشید و یک توحید ناب و انعطاف ناپذیر را ارائه کرد.
    ساموئل هنری هوک می نویسد : "خدای خورشید در مصر رع نام داشته که در اساتیر مصری نخستین پادشان مصر بود و در همان حال هم او بود که به نام آتون خوانده می شد و آفریننده جهان به شمار می رفت."(ص 84) با این اوصاف ظاهرا آتون یک جلوه خاص خدای قدیمی رع بوده است.
    فروید در کتاب بسیار مفید و کلیدی خود به نام موسی و یکتاپرستی (ترجمه فارسی اش) در سال 1939 یه این قضیه پرداخت و مطالب زیادی را در این مورد آشکار ساخت. او تفکر آخناتون را یکتاپرستی کاملی می داند که نخستین ابتکار و اقدام ازین گونه در تاریخ است. (صفحه 15). همچنین به نظر فروید آخناتون مفهوم خدا را غیرمادی و روحانی‌تر کرد و "خورشید را نه بعنوان یک وجود مادی، بلکه همچون مظهر خداوندی که نیروی او در پرتوهایش تجلی می یابد مورد پرستش قرار داد." (فروید-ص17)
    ویل دورانت هم در جلد اول تاریخ تمدنش پس از نقل شعرهای آسمانی آخناتون در ستایش آتون، آنها را نخستین روایت توحید monotheism آن هم هفتصد سال پیش از اشعیای نبی می داند. (ص 210)
    الیزابت پین نیز می نویسد بنا بر دلایل سیاسی و تحولات حکومتی در مصر آمنهوتپ 3 پدر آخناتون تلاش کرد خدای خورشید را بدلیل ملموس و قابل رویت بودن، رواج و ارج نهد. او در حریم سلطنتی خود معبدی برای آتون بنا کرد. اما فرعون پدر اهل سیاست بود و هیچ گاه رابطه اش را با کاهنان آمون نگسست و دائما برای نیایش به سراغ معبد خدای پیشین می رفت. (فرعونها هم می میرند - 176)
    اما فرعون پسر به این نتیجه رسیده بود که در سراسر جهان فقط یک خدای واحد وجود دارد و این بسی زودتر از آن بود که جهان باستان آمادگی یا توانایی پذیرش چنین اعتقادی را داشته باشد ... فر عون بی اعتنا به اینکه عملش چه نتایجی ممکن است به بار آورد، بر اساس استدلال و نتیجه گیری خود دست به اقدام تازه ای زد و دستور داد پرستش هر خدایی جز آتون قدغن شود.( فرعونها هم می میرند - 192)
    آخناتون در سال پنجم حکومتش، یعنی همان سالی که نامش را تغییر می دهد، شهر جدیدی می سازد به نام آختاتون (افق آتون- امروز تل العماره نامیده می شود) و آنرا پایتخت خود قرا می دهد. (بریتانیکا) از نظر بریتانیکا نیز قدیمی ترین نمونه یکتاپرستی monotheism شناخته شده در تاریخ مربوط به آخناتون است. (بریتانیکا)
    با این توصیفات، سریال یوسف پیامبر که آخناتون را همزمان و پیرو یوسف پیامبر قلمداد کرده مبنای تاریخی ندارد. در هیچ یک از منابع چنین چیزی را پیدا نکردم. در عهد قدیم هم هیچ اشاره ای نشده است که فرمون زمان یوسف آمن‌هتب4 بوده است. البته مهم ترین دلیل بر بی اساس بودن آن سریال به لحاظ تاریخی آنست که طبق ادعای کتاب مقدس یکتاپرستی یوسف هیچ گونه پیوندی با خدای خورشید نداشته و اصلا در تفکر کتاب مقدس چنین نوع پرستشی شرک است. اما باور توحیدی آخناتون که در بالا به آن اشاره شد کاملا متفاوت است از توحیدی که در کتاب بنی اسرائیل آمده و کاملا مبتنی است بر تفکر استوره ای.
    + مطالعه بیشتر در این باب: یوزارسیف وامدار سینوهه

    منابع
    دانشنامه بریتانیکا
    تاریخ تمدن - ویل دورانت - جلد اول
    موسی و یکتاپرستی - زیگموند فروید (فارسی - انگلیسی)
    فرعونها هم می میرند (The Pharaohs of Ancient Egypt) - الیزابت پین- ترجمه حسن پستا
    مقاله زمان زرتشت بر پایه گزارشهای ایرانی - رضا مرادی غیاث آبادی
    اساطیر خاورمیانه - ساموئل هنری هوک - ترجمه بهرامی و مزداپور
    ادیان آسیایی - مهرداد بهار
    و ...


    Strauss - Also Sprach Zarathustra
    Found at Also Sprach Zarathustra on KOhit.net