ح. جوشنلو
هســت آتش امتحــــان آخرين
كاندر آتش درفتند آن دو قرين
مثنوی مولانا
كاندر آتش درفتند آن دو قرين
مثنوی مولانا
اوردالی که در نظام قضایی ایران باستان حضوری چشمگیر داشته، در زبان پهلوی "ور" نامیده می شده است (از اوستایی Varah ). "ور" آزمایشی بوده که طرفین دعوا برای اثبات مدعای خود بدان متوسل می شده اند و بر دو قسم "ور گرم" چون آتش و "ور سرد" چون آزمایش آب بوده است (دهخدا). مشهور است که ورها متشکل از 33 آیین بوده اند که قضات در جایگاههای مختلف از آنها استفاده می کرده اند. به دادگاهی که در آن آیین ور اجرا می شده ورستان می گفته اند.
عده ای معتقدند واژههایی چون "باور" (موردی که شخص حاضر است برای اثبات آن تن به "ور" دهد)، "ورومند" (مشکوک، مورد ظن)، "اَباور" و صورت کنونی اش "آور" (به معنی یقین) همگی از مشتقات "ور" هستند. از سویی ایشان "verify" انگلیسی را که معنای "رسیدگی کردن و اثبات کردن" دارد را نیز هم ریشهء "ور" می دانند. (علی کاکاافشار - مادگان هزار دادستان)
یکی از شایعترین نوع داروی ایزدی در ایران که قدمتی دیرینه دارد و تاکنون هم در زبان و ادبیات فارسی ردپای آن باقی مانده است خوردن سوگند است. سوگند امروز در زبان فارسی به معنای "قسم" عربی به کار می رود. اما در گذشته سوگند آبی بوده آغشته با اندکی گوگرد و زرآب که به متهم می خورانده اند تا اگر آنرا سریع دفع کرد گناهکاری اش ثابت شود. درهنگام خوردن سوگند سوگندنامه ای هم قرائت می شده و متهم نیروهای مافوق طبیعی را بر صدق مدعایش گواه می گرفته است. (پورداوود - سوگند)
از نمونه های کهن ور می توان به آزمون آذرپاد مهراسپندان اشاره کرد. "« آذرپاد مهر اسپندان » موبدان موبد ايران ميباشد كه در تاريخ حمزه اصفهاني و مجملالتواريخ از كتب پهلوي مثل دينكرد ، يشايست و نه شايست و شكند كمانيك و زند بهمن يشت از آن سخن رفته است. در روزگار شاپور دوم ساساني ، آذرباد مهر اسپندان از طرف شاپور مأمور شد كه به نوشتههاي ديني مرور كند و مناقشات ديني را از ميان پيروان مزديسنا بردارد. وي پس از انجام اين كار به خاطر اثبات حقانيت و درستكاري خود حاضر شد كه در نزد هفتاد هزار تن ، نه من روي (يا مس) گداخته ، بر روي سينهاش بريزند. چنين كردند و به وي رنجي نرسيد. " (به نقل از علی رهبر، سوگند و رد پای آن در ادبیات فارسی)
از دیگر نمونه های بسیار زبانزد "ور"، عبور سیاوش از آتش برای اثبات بیگناهی اش است که بدلیل ذکر شدن در شاهنامه، داستان اساتیری بسیار مشهوری است. سیاوش پسر کیکاووس پادشاه کیانی است که توسط رستم تربیت شده است. وقتی که رستم سیاوش را به دژ کیکاووس باز می گرداند سودابه همسر کیکاووس به او دل می بازد. اما سیاوش عشق او را رد می کند و سودابه برای انتقام به او تهمت ناپاکی می زند. سیاوش هم برای اثبات بیگناهی اش تن به ور گرم آتش می دهد و اتفاقا از این آزمایش سخت روسفید بیرون می آید.
نه بر كوه آتش همي رفت راه --- تو گفتي به مينو همي رفت شاه
كسي خود و اسب سياوش نديد --- زهر سو زبانه همي بركشيد
لبان پرزخنده برخ همچو برد --- از آتش برون آمد آزاد مرد
درپایان یادآور می شوم در مثنوی هم با نمونه ای از داوری ایزدی برمی خوریم. در دفتر چهارم مثنوی معنوی تحت عنوان "جواب دهری که منکر اولوهیت است و عالم را قدیم می گوید" حکایتی را نقل می کند از بحثی بین دو فرد که یکی عالم را حادث و آفریده خدا می داند و دیگری از او حجت می خواهد و بحثشان به درازا می کشد تا انجا که خداپرست پیشنهاد می دهد به درون آتش رویم تا آنکه حجتش مقبول است جان سالم بدر برد و دیگری بسوزد.
همچنان کردند و در آتش شدند --- هردو خود را بر تف آتش زدند
آن خدا گوینده مرد مدعی --- رست و سوزید اندر آتش آن دعی (مثنوی ص 603)
درباره داوری ایزدی (ور) در ایران باستان زیاد نوشته شده است و در اینجا تنها مروری زودگذر انجام شد. برای اطلاعات بیشتر به منابع این نوشتار مراجعه کنید.
مادگان هزار دادستان2 - علی کاکاافشار - مجله کانون وکلا
سوگند - پورداوود - مجله مهر
سوگند و ردپای آن در ادبیات فارسی - علی رهبر -مجله ی هنر و مردم، دوره ی ۷، شماره ی ۸۳ ، شهریور ۱۳۴۸
مثنوی معنوی - تصحیح قوام الدین خرمشاهی - انتشارات دوستان
شاهنامه فردوسی
فرهنگ دهخدا
عده ای معتقدند واژههایی چون "باور" (موردی که شخص حاضر است برای اثبات آن تن به "ور" دهد)، "ورومند" (مشکوک، مورد ظن)، "اَباور" و صورت کنونی اش "آور" (به معنی یقین) همگی از مشتقات "ور" هستند. از سویی ایشان "verify" انگلیسی را که معنای "رسیدگی کردن و اثبات کردن" دارد را نیز هم ریشهء "ور" می دانند. (علی کاکاافشار - مادگان هزار دادستان)
یکی از شایعترین نوع داروی ایزدی در ایران که قدمتی دیرینه دارد و تاکنون هم در زبان و ادبیات فارسی ردپای آن باقی مانده است خوردن سوگند است. سوگند امروز در زبان فارسی به معنای "قسم" عربی به کار می رود. اما در گذشته سوگند آبی بوده آغشته با اندکی گوگرد و زرآب که به متهم می خورانده اند تا اگر آنرا سریع دفع کرد گناهکاری اش ثابت شود. درهنگام خوردن سوگند سوگندنامه ای هم قرائت می شده و متهم نیروهای مافوق طبیعی را بر صدق مدعایش گواه می گرفته است. (پورداوود - سوگند)
از نمونه های کهن ور می توان به آزمون آذرپاد مهراسپندان اشاره کرد. "« آذرپاد مهر اسپندان » موبدان موبد ايران ميباشد كه در تاريخ حمزه اصفهاني و مجملالتواريخ از كتب پهلوي مثل دينكرد ، يشايست و نه شايست و شكند كمانيك و زند بهمن يشت از آن سخن رفته است. در روزگار شاپور دوم ساساني ، آذرباد مهر اسپندان از طرف شاپور مأمور شد كه به نوشتههاي ديني مرور كند و مناقشات ديني را از ميان پيروان مزديسنا بردارد. وي پس از انجام اين كار به خاطر اثبات حقانيت و درستكاري خود حاضر شد كه در نزد هفتاد هزار تن ، نه من روي (يا مس) گداخته ، بر روي سينهاش بريزند. چنين كردند و به وي رنجي نرسيد. " (به نقل از علی رهبر، سوگند و رد پای آن در ادبیات فارسی)
از دیگر نمونه های بسیار زبانزد "ور"، عبور سیاوش از آتش برای اثبات بیگناهی اش است که بدلیل ذکر شدن در شاهنامه، داستان اساتیری بسیار مشهوری است. سیاوش پسر کیکاووس پادشاه کیانی است که توسط رستم تربیت شده است. وقتی که رستم سیاوش را به دژ کیکاووس باز می گرداند سودابه همسر کیکاووس به او دل می بازد. اما سیاوش عشق او را رد می کند و سودابه برای انتقام به او تهمت ناپاکی می زند. سیاوش هم برای اثبات بیگناهی اش تن به ور گرم آتش می دهد و اتفاقا از این آزمایش سخت روسفید بیرون می آید.
نه بر كوه آتش همي رفت راه --- تو گفتي به مينو همي رفت شاه
كسي خود و اسب سياوش نديد --- زهر سو زبانه همي بركشيد
لبان پرزخنده برخ همچو برد --- از آتش برون آمد آزاد مرد
درپایان یادآور می شوم در مثنوی هم با نمونه ای از داوری ایزدی برمی خوریم. در دفتر چهارم مثنوی معنوی تحت عنوان "جواب دهری که منکر اولوهیت است و عالم را قدیم می گوید" حکایتی را نقل می کند از بحثی بین دو فرد که یکی عالم را حادث و آفریده خدا می داند و دیگری از او حجت می خواهد و بحثشان به درازا می کشد تا انجا که خداپرست پیشنهاد می دهد به درون آتش رویم تا آنکه حجتش مقبول است جان سالم بدر برد و دیگری بسوزد.
همچنان کردند و در آتش شدند --- هردو خود را بر تف آتش زدند
آن خدا گوینده مرد مدعی --- رست و سوزید اندر آتش آن دعی (مثنوی ص 603)
درباره داوری ایزدی (ور) در ایران باستان زیاد نوشته شده است و در اینجا تنها مروری زودگذر انجام شد. برای اطلاعات بیشتر به منابع این نوشتار مراجعه کنید.
- داوری ایزدی1 (کلیات)
- داوری ایزدی2 (در مغرب زمین)
- داوری ایزدی3 ( در ایران باستان)
- داوری ایزدی4 (در اسلام و نظام حقوقی کنونی ایران)
مادگان هزار دادستان2 - علی کاکاافشار - مجله کانون وکلا
سوگند - پورداوود - مجله مهر
سوگند و ردپای آن در ادبیات فارسی - علی رهبر -مجله ی هنر و مردم، دوره ی ۷، شماره ی ۸۳ ، شهریور ۱۳۴۸
مثنوی معنوی - تصحیح قوام الدین خرمشاهی - انتشارات دوستان
شاهنامه فردوسی
فرهنگ دهخدا
سوگند دیروزم آرزوست..
پاسخحذفکاش امروزه هم مثل خوراندن همون آبِ آغشته به گوگرد و زرآب، گنهی زود به اثبات میرسید.
منابع ، عالی بودن
مقاله بسیار عالی بود سپاس گذار شما هستم
پاسخحذفدر مورد قدیم و حادث بودن جهان می گویند ابن سینا هم به قدیم بودن جهان معتقد بوده است
درود بر شما.
پاسخحذفدربارهی ریشهی واژهی انگلیسی verify تا آنجا که من میدانم از verus لاتین (در فرانسه: vrai) آمده به معنای حقیقت. در انگلیسی نیز قید verily به معنای «همانا» و «به واقع» به همین واژه مربوط است. و فکر نکنم با «ور» پارسی/اوستایی ربطی داشته باشد.
پیروز باشید
شهربراز
بله جناب شهربراز آن ریشه یابی صرفا یک گمانه زنی بوده است از نویسنده آن مقاله که من هم نتوانستم صحت آنرا تایید کنم.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفدرست متوجه نشدم، دفع سریع سوگند بی گناهی را ثابت می کرد یا گناهکاری را؟
سلام
پاسخحذفاگر خوردن آبگوگرد و زرآب بر بدن متهم تاثیر می گذاشته و موجب تغییر مزاج و دفع سریع می شده نشانه گناهکاری او بوده است.
با مذهب حافظ به روزم نظرتان برایم مهم است
پاسخحذفآقای جوشن لو
پاسخحذفبا مقاله ای از آقای سارلی به روز ام.
این مقاله تقریباً آنچه در کتاب آمده است را به شکلی منسجم تر ارائه می کند.
پرسشي در مورد نوشتن در بلاگ اسپات دارم چرا براي انتشار مطلب كپي پيست عمل نمي كنه سپاس گذارم
پاسخحذفدرود بر شما
پاسخحذفچون این مشکل خیل ها است در اینجا هم پاسخ می دهم:
علت ناموفق بودن کپی پست این است که متن کپی شده دارای کدهای غیرمجاز برای ایدتور بلاگ اسپات است. اما چاره کار بسیار ساده است. کافی است متنی که کپی کرده اید را ابتدا در یکی از فضاهای خود بلاگ اسپات (مثل بخش کامنت یکی از وبلاگهای بلاگ اسپات) پیست کنید و سپس همان متن را از بخش کامنت دوباره کپی کرده و در بخش ادیتور بلاگ اسپات قرار دهید. مشکل حل می شود.
درود بر شما
پاسخحذفاین نوشتار سودمند را همان زمان نوشته شدنش خواندم . اما به یک مقاله ای برخوردم از آقای عبدالرسولی در فصلنامه ی هستی بهار 1374 که دقیفا به همبن موضوع پرداخته اند. خواستم شما را از چنین پژوهشی آگاه کنم چون نزدیکی و مشابهت فراوان دیدم و گفتم شاید بکار آید.
سپاس
با سپاس از شما جناب جاوید
پاسخحذف