ح. جوشنلو
همواره یکی از مشغولیتهای جوامع بشری از ابتدا تا کنون، رسیدگی به امر قضاوت و داوری و صدور حکم و فصل خصومت میان طرفین دعوا بوده است. پروسه دادرسی امروزه مبتنی است بر اصول منطقی، علمی و تجربی. اما در گذشته های دور، پیش از افسونزدایی از جهان، چنین نبوده است. در دنیای باستان، پیرو جهانبینی راز آلود بشر، بی تردید نسبت به امر دادرسی نیز نگاهی رازآلود وجود داشته و این امر بخصوص در امر ادله اثبات دعوا خود را بیشتر نمایان ساخته است.
برای نمونه، در نظام دادرسی کهن، در بسیاری از مواقع برای اینکه متهمی بیگناهی اش را اثبات کند او را به انجام آزمایشی سخت وا میداشته اند تا اگر از آن جان سالم بهدر برد بیگناهی اش بر همگان ثابت شود و اگر هم نتوانست جان سالم به در برد چه باک؟ به مجازات گناه اثبات شده اش رسیده است. گویا بشر کهن بر این باور بوده است که سر بیگناه تا سر دار می رود اما بالای دار نمی رود و اگر شخصی بیگناه باشد بیتردید خدایان به کمک او خواهند شتافت و با خرق عادات نتیجه امر را به سود او بر می گردانند. به چنین نوع داروی "داوری ایزدی" یا "اوردالی" یا "ور" می گویند.
امروزه ادله اثبات دعوا بر پایهی کاشفیت عرفی از امر واقع مبتنی گشته و آنجا که دستگاه فاهمه بشر در کشف واقع دچار دردسر تحمل ناپذیر می شود براحتی از واقعیت عدول می شود و بر مبنای اصول و ظواهر فصل خصومت می گردد (به مجموعه مقالات کار قضاوت نوشته همین نویسنده مراجعه کنید). در دادرسی مدرن هر دلیلی که بررسی صحت و سقم آن در تیررس علم عرفی و عادی بشر است طرفین دعوا و دادرس مجاز به استناد به آن می باشند و هر دلیلی که قابل بررسی عادی نباشد دادگاه از آن صرف نظر می کند و به اصول و فروض از پیش نوشته خود رجوع می کند. برای نمونه علم قاضی (آگاهی شخصی قاضی از ماجرای مورد رسیدگی) تنها وقتی می تواند مستند صدور رای شود که از طرق عادی به دست آمده باشد و در مراحل بالاتر دادرسی قابل پژوهش و ارزیابی باشد. مثلا اگر قاضی خود در کنار چند نفر دیگر شخصا شاهد وقوع جرم بوده است می تواند به علم خود استناد کند. اما اینکه قاضی مدعی باشد بدون دیدن صحنه جرم از طرقی خاص مانند رویا، توانسته است به موضوع علم پیدا کند، هیچ گاه نمی تواند مستند صدور رای باشد.
اما گویا در گذشته بشر چنین برخورد نمی کرده و هرجا که کشف واقع برایش دشوار بوده، به این راحتی کنار نمی کشیده و دست به دامان نیروهای مافوق طبیعی و بخصوص ایزدان ساخته ذهن خود می شده است. این چنین است که در نظام دادرسی کهن، تا پیش از شکل گیری حقوق مدرن، و حتی تا روزگار کنونی، ادله ای را برای اثبات دعوا می یابیم که اعتبار خود را از خدایان و نیروهای مافوق طبیعی می گیرد و منطقا هیچگونه نسبتی با کشف واقعیت به طریق عادی و عرفی و قابل آزمایش ندارند.
داوری ایزدی در مقام یک دلیل اثبات دعوا تنها در اتمسفر فکری پیشامدرن موضوعیت داشته است (البته نمونه های تعدیل یافته آن هنوز هم در حقوق بعضی از کشورهای دنیا از جمله ایران مورد استفاده است). چرا که در حقوق مدرن اصولا بار دلیل برعهده مدعی و شاکی است و معمولا از متهم خواسته نمی شود برای آزادی اش دلیلی آن هم تا این پایه خطرناک و طاقت فرسا ارائه داهد. اما در اوردالیها میبینیم گاه شخص برای اثبات بیگناهی خود جان خود را به خطر می اندازد.
پژوهشهای تاریخی این واقعیت را آشکار می کند که توسل به داوری ایزدی برای اثبات بیگناهی بسیار شایع بوده است. برای نمونه، کهنترین نمونه اوردالی، گویا اوردالی رودخانه در قانوننامه حمورابی (حدود 1700 سال پیش از مسیح) است (داریوساباتوچی). در ماده دوم این قانوننامه می خوانیم:
" اگر کسی دیگری را به جادو گری متهم کند، و نتواند ادعای خود را ثابت کند، متهم می تواند به رودخانه رفته و در داخل آب غوطه ور شود. اگر در رودخانه غرق شد، شاکی خانه او را تصاحب می کند و اگر رودخانه بیگناهی او را نشان داد و وی بدون صدمه از آب خارج گردید، کسی که او را متهم به جادوگری نموده باید کشته شود و آن که از رودخانه سالم بیرون آمده می تواند خانه و اموال شاکی را ضیط کند." (متن ماده برگفته از آشوری ص 31)
منابع
آیین دادرسی کیفری- استاد دکتر محمد آشوری - جلد 1- سال 1383
اوردالی ( آزمایش ایزدی یا آیین ور) - داریو ساباتوچی - ترجمه مهرداد رایجیان اصلی - مجله کانون - شماره 17
Online Etimology Dictionary
The code of Hamurabi
برای نمونه، در نظام دادرسی کهن، در بسیاری از مواقع برای اینکه متهمی بیگناهی اش را اثبات کند او را به انجام آزمایشی سخت وا میداشته اند تا اگر از آن جان سالم بهدر برد بیگناهی اش بر همگان ثابت شود و اگر هم نتوانست جان سالم به در برد چه باک؟ به مجازات گناه اثبات شده اش رسیده است. گویا بشر کهن بر این باور بوده است که سر بیگناه تا سر دار می رود اما بالای دار نمی رود و اگر شخصی بیگناه باشد بیتردید خدایان به کمک او خواهند شتافت و با خرق عادات نتیجه امر را به سود او بر می گردانند. به چنین نوع داروی "داوری ایزدی" یا "اوردالی" یا "ور" می گویند.
امروزه ادله اثبات دعوا بر پایهی کاشفیت عرفی از امر واقع مبتنی گشته و آنجا که دستگاه فاهمه بشر در کشف واقع دچار دردسر تحمل ناپذیر می شود براحتی از واقعیت عدول می شود و بر مبنای اصول و ظواهر فصل خصومت می گردد (به مجموعه مقالات کار قضاوت نوشته همین نویسنده مراجعه کنید). در دادرسی مدرن هر دلیلی که بررسی صحت و سقم آن در تیررس علم عرفی و عادی بشر است طرفین دعوا و دادرس مجاز به استناد به آن می باشند و هر دلیلی که قابل بررسی عادی نباشد دادگاه از آن صرف نظر می کند و به اصول و فروض از پیش نوشته خود رجوع می کند. برای نمونه علم قاضی (آگاهی شخصی قاضی از ماجرای مورد رسیدگی) تنها وقتی می تواند مستند صدور رای شود که از طرق عادی به دست آمده باشد و در مراحل بالاتر دادرسی قابل پژوهش و ارزیابی باشد. مثلا اگر قاضی خود در کنار چند نفر دیگر شخصا شاهد وقوع جرم بوده است می تواند به علم خود استناد کند. اما اینکه قاضی مدعی باشد بدون دیدن صحنه جرم از طرقی خاص مانند رویا، توانسته است به موضوع علم پیدا کند، هیچ گاه نمی تواند مستند صدور رای باشد.
اما گویا در گذشته بشر چنین برخورد نمی کرده و هرجا که کشف واقع برایش دشوار بوده، به این راحتی کنار نمی کشیده و دست به دامان نیروهای مافوق طبیعی و بخصوص ایزدان ساخته ذهن خود می شده است. این چنین است که در نظام دادرسی کهن، تا پیش از شکل گیری حقوق مدرن، و حتی تا روزگار کنونی، ادله ای را برای اثبات دعوا می یابیم که اعتبار خود را از خدایان و نیروهای مافوق طبیعی می گیرد و منطقا هیچگونه نسبتی با کشف واقعیت به طریق عادی و عرفی و قابل آزمایش ندارند.
داوری ایزدی در مقام یک دلیل اثبات دعوا تنها در اتمسفر فکری پیشامدرن موضوعیت داشته است (البته نمونه های تعدیل یافته آن هنوز هم در حقوق بعضی از کشورهای دنیا از جمله ایران مورد استفاده است). چرا که در حقوق مدرن اصولا بار دلیل برعهده مدعی و شاکی است و معمولا از متهم خواسته نمی شود برای آزادی اش دلیلی آن هم تا این پایه خطرناک و طاقت فرسا ارائه داهد. اما در اوردالیها میبینیم گاه شخص برای اثبات بیگناهی خود جان خود را به خطر می اندازد.
پژوهشهای تاریخی این واقعیت را آشکار می کند که توسل به داوری ایزدی برای اثبات بیگناهی بسیار شایع بوده است. برای نمونه، کهنترین نمونه اوردالی، گویا اوردالی رودخانه در قانوننامه حمورابی (حدود 1700 سال پیش از مسیح) است (داریوساباتوچی). در ماده دوم این قانوننامه می خوانیم:
" اگر کسی دیگری را به جادو گری متهم کند، و نتواند ادعای خود را ثابت کند، متهم می تواند به رودخانه رفته و در داخل آب غوطه ور شود. اگر در رودخانه غرق شد، شاکی خانه او را تصاحب می کند و اگر رودخانه بیگناهی او را نشان داد و وی بدون صدمه از آب خارج گردید، کسی که او را متهم به جادوگری نموده باید کشته شود و آن که از رودخانه سالم بیرون آمده می تواند خانه و اموال شاکی را ضیط کند." (متن ماده برگفته از آشوری ص 31)
- داوری ایزدی1 (کلیات)
- داوری ایزدی2 (در مغرب زمین)
- داوری ایزدی3 ( در ایران باستان)
- داوری ایزدی4 (در اسلام و نظام حقوقی کنونی ایران)
منابع
آیین دادرسی کیفری- استاد دکتر محمد آشوری - جلد 1- سال 1383
اوردالی ( آزمایش ایزدی یا آیین ور) - داریو ساباتوچی - ترجمه مهرداد رایجیان اصلی - مجله کانون - شماره 17
Online Etimology Dictionary
The code of Hamurabi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات قبل از نمایش به تایید نویسنده وبلاگ می رسد. کامنتهای تبلیغاتی به نمایش گذاشته نمی شود.
اگر در کامنت گذاشتن مشکل دارید از مرورگر فایرفاکس یا کروم استفاده نمایید. با سپاس