ح. جوشنلو
سه جلدی
قدیمیها به شناسنامه می گفتند و هنوز هم می گویند: "سه جلدی". کشف علت این نامگذاری ساده است. با ورود سیستم قانونگذاری در ایران و نظاممند شدن زاد و ولد و الزامی شدن ثبت وقایع مهم (چون تولد، مرگ ، ازدواج و طلاق و ...) یک سری سند در ایران درست شد که نام آنها را "اسناد سِجـِل احوال" گذاشتند (سجل یعنی ثبت) که مهمترین و ملموس ترین آنها شناسنامه بود. و لذا در عرف ثبتی و قضایی به شناسنامه می گفتند سند سجلی. عوام هم که این واژه (سجلی) برایشان ناآشنا بود آنرا تبدیل کردند به "سهجلدی" و به سندی که یک جلد بیشتر ندارد سه جلدی گفتند.
گودر
گودر واژه ای نوظهور است که اینروزها در زبان اهل اینترنت کاربرد فراوانی یافته است. گودر مخفف سرویس معروف و کارامد شرکت گوگل یعنی Google Reader میباشد. نکته جالب این است که این نوع واژه سازی از جانب ایرانی ها بوده و گودر (قاعدتا با املای Gooder ) در منابع انگیسی زنده (چون ویکیپدیا و urban dictionary ) تا جایی که من بررسی کرده ام در این معنی به کار نرفته است.
هو / :hu/
"هو" در زبان صوفیان ایرانی بسیار کاربرد دارد و از آن خدا را اراده می کنند. مثلا می گویند "یاهو" به معنی یاخدا. حال ببینیم این واژه از کجا آمده است. بی شک این "هو" مخفف همان "هُوَ" عربی است که برای سهولت تلفظ و یا ضرورت شعری به این حالت در آمده است. البته صوفیان ایرانی که بیشتر عربی نمی دانند پس از فراموش کردن تبار این واژه آنرا یک اسم خاص تلقی کرده اند جدای از "هوَ" و آنرا در ترکیبهایی عربی بدون توجه به قواعد زبان به کار برده اند. مثلا می گوید : هُوَ الهو. [اینجا] در این ترکیب هر دوی نهاد و گزاره یکی هستند (ضمیر هو عربی) منتها اولی در همان صورت عربی اش به کار رفته است و دومی تلفظ صوفیانه شده آن است.
چند بیت از مولانا به نقل از دهخدا:
صبغةاللّه چيست ؟ رنگ خُم ّ هو
پيسه ها يک رنگ گردد اندر او.
***
فکر ما تيري است از هو در هوا
در هوا کي پايدار آيد ندا؟
***
باد در مردم هوا و آرزوست
چون هوا بگذاشتي پيغام هوست .
در این نمونه ها مشاهده می شود که مولانا که عربی به خوبی میدانسته هنوز تبار این واژه را گم نکرده است و آنرا درست و به قاعده به کار می برده، یعنی به صورت ضمیر غایب به معنای او نه یک اسم خاص.
سه جلدی
قدیمیها به شناسنامه می گفتند و هنوز هم می گویند: "سه جلدی". کشف علت این نامگذاری ساده است. با ورود سیستم قانونگذاری در ایران و نظاممند شدن زاد و ولد و الزامی شدن ثبت وقایع مهم (چون تولد، مرگ ، ازدواج و طلاق و ...) یک سری سند در ایران درست شد که نام آنها را "اسناد سِجـِل احوال" گذاشتند (سجل یعنی ثبت) که مهمترین و ملموس ترین آنها شناسنامه بود. و لذا در عرف ثبتی و قضایی به شناسنامه می گفتند سند سجلی. عوام هم که این واژه (سجلی) برایشان ناآشنا بود آنرا تبدیل کردند به "سهجلدی" و به سندی که یک جلد بیشتر ندارد سه جلدی گفتند.
گودر
گودر واژه ای نوظهور است که اینروزها در زبان اهل اینترنت کاربرد فراوانی یافته است. گودر مخفف سرویس معروف و کارامد شرکت گوگل یعنی Google Reader میباشد. نکته جالب این است که این نوع واژه سازی از جانب ایرانی ها بوده و گودر (قاعدتا با املای Gooder ) در منابع انگیسی زنده (چون ویکیپدیا و urban dictionary ) تا جایی که من بررسی کرده ام در این معنی به کار نرفته است.
هو / :hu/
"هو" در زبان صوفیان ایرانی بسیار کاربرد دارد و از آن خدا را اراده می کنند. مثلا می گویند "یاهو" به معنی یاخدا. حال ببینیم این واژه از کجا آمده است. بی شک این "هو" مخفف همان "هُوَ" عربی است که برای سهولت تلفظ و یا ضرورت شعری به این حالت در آمده است. البته صوفیان ایرانی که بیشتر عربی نمی دانند پس از فراموش کردن تبار این واژه آنرا یک اسم خاص تلقی کرده اند جدای از "هوَ" و آنرا در ترکیبهایی عربی بدون توجه به قواعد زبان به کار برده اند. مثلا می گوید : هُوَ الهو. [اینجا] در این ترکیب هر دوی نهاد و گزاره یکی هستند (ضمیر هو عربی) منتها اولی در همان صورت عربی اش به کار رفته است و دومی تلفظ صوفیانه شده آن است.
چند بیت از مولانا به نقل از دهخدا:
صبغةاللّه چيست ؟ رنگ خُم ّ هو
پيسه ها يک رنگ گردد اندر او.
***
فکر ما تيري است از هو در هوا
در هوا کي پايدار آيد ندا؟
***
باد در مردم هوا و آرزوست
چون هوا بگذاشتي پيغام هوست .
در این نمونه ها مشاهده می شود که مولانا که عربی به خوبی میدانسته هنوز تبار این واژه را گم نکرده است و آنرا درست و به قاعده به کار می برده، یعنی به صورت ضمیر غایب به معنای او نه یک اسم خاص.
اي كاش درباره ي پيشوند باستاني فارسي هو (= نيك/خوب) در زبان خودتان هم مي نوشتيد كه در واژگان كهن "هومن" و واژگان نوساخته ي "هوپرورد" "هونهنگ" "هونژاد" و .. بكار رفته است
پاسخحذفمعادل eu در زبان انگليسي
ممنون از توشیحات
پاسخحذف