۱۳۸۷ مرداد ۳, پنجشنبه

واژه‌های مشترک عربی و فارسی از دید ثعالبی

ح. جوشن‌لو

محمدبن اسماعیل ثعالبی نیشابوری (350- 430 هجری) کتابی دارد به نام "فقه اللغة و سر العربية" (زبانشناسی و راز زبان عربی). در این کتاب که بسیار عالمانه و به زبان عربی نوشته شده، به بررسی زبان عربی و اسرار آن و شناسایی واژه‌هایش پرداخته است. بد نیست بخش‌هایی از این کتاب که با فرهنگ و زبان خودمان در ارتباط است از نظر بگذارانیم.
ثعالبي در جایی از کتابش"فقه اللغة و سر العربية"، در بیان واژه‌هایی که بین عرب و فارس یکسان است به این واژه‌ها اشاره می کند: التَّنُّورُ، الخَمِيرُ، الزَّمانُ، الدِّينُ، الكَنْزُ، الدِّينَارُ، الدِّرْهَم.
نیک می دانیم که ثعالبی از دانسته‌های علمی و تاریخی امروزین در پیرامون زبان و واژه‌ها و خانواده‌های زبانی آگاه نبوده است. بر این پایه بد نیست با توجه به دانسته‌های امروز ادعای او را بازرسی کنیم.
"تنور" واژه ای است که در فارسی و عربی و ترکی بکار می رود. می دانیم که در زبان پهلوی و اوستایی این واژه بکار رفته است. در عربی نیز با تشدید نون خوانده می شود. در مورد اصل واژه مناقشه فراوان است. دهخدا پس از بررسی نظران گوناگون می نویسد: "... آنچه قريب به حقيقت بنظر مي رسد آنست که کلمه مزبور متعلق است به ملت ماقبل سامي و ماقبل هندواروپائي مقيم ناحيه اي که بعدها ايرانيان و ساميان جاي آنها را گرفتند و اين کلمه را به همان معني اصلي پذيرفتند. (از حاشيه برهان چ معين )". با این وصف نظر ثعالبی در قرن پنجم که این واژه را مشترک بین عرب و فارسی می داند زیاد هم دور از ذهن نیست.
"زمان" واژه ای پارسی است که در فارسی باستان بصورت jamana و در پهلوی بصورت zaman و daman به کار رفته است. این واژه در عربی وارد شده بصورت "زَمَن" هم بکار رفته است و جمع ان "ازمنة" است. اما عده ای نیز چون ثعالبی آنرا مشترک بین فارسی و عربی دانسته اند.
"دین" واژه ای فارسی است به معنای آیین که در اوستا بصورت "دئنا" و در فارسی میانه بصورت den بکار رفته است. اما نکته جالب اینکه در زبان عربی نیز ریشه "دین" موجود است اما دین زبان عربی به معنای حساب و کتاب و داوری و مکافات است. مثلا "یوم الدین" به معنای روز حساب است و "دیّان" که از صفات خدا است به معنای داور و حسابگر می باشد. بنا بر این "دین"ی که در زبان عربی آیین و مذهب معنی می دهد وام‌واژه ای از فارسی است.
"کَنز"‌ عربی است که معرب گنج فارسی می باشد. از آن فعل "کَنَزَ" و افعال دیگری نیز ساخته شده است. سایر زبانهای سامی نیز این واژه را از فارسی وام گرفته اند.
کلمه "درهم" در زبان فارسی پهلوی بصورت drahm و با همین معنا کابرد داشته است. درفارسی "درم" هم گفته شده. اصل کلمه یونانی است و آن را ماخوذ از "دراخم" یونانی دانسته اند که در اثر ورود اسکندر به ایران وارد زبان فارسی شده است و سپس از فارسی وارد عربی شده است.
"دینار" نیز معرب "دناریوس" یونانی و سپس لاتینی دانسته شده است. و این واژه نیز در زبان پهلوی بصورت denar به کار می رفته و ظاهرا از واژه‌های دخیل در فارسی است که از فارسی به عربی رفته است.
"خمیر" نیز تا آنجا که جستجو کردم واژه‌ای عربی است از ریشه‌ی "خمر" و مبدا اشتقاق واژه‌هایی فراوان در عربی بوده است چون تخمیر و مخمر و ....
در پایان به نظر می رسد تنها توجیهی که برای واژه‌های یکسان موجود در زبانهایی که متعلق به خانواده‌های زبانی گوناگونی هستند (اگر از هم وام نگرفته باشند)، وجود دارد این است که این واژه‌ها متعلق به قومی بوده است بومی و بسیار کهن و آنها این واژه‌ها را به اقوام متفاوت سپس‌تر خود وام داده است. البته ممکن است این شباهت‌ها در نتیجه یک تصادف صرف هم باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرات قبل از نمایش به تایید نویسنده وبلاگ می رسد. کامنتهای تبلیغاتی به نمایش گذاشته نمی شود.
اگر در کامنت گذاشتن مشکل دارید از مرورگر فایرفاکس یا کروم استفاده نمایید. با سپاس


Strauss - Also Sprach Zarathustra
Found at Also Sprach Zarathustra on KOhit.net