ح. جوشنلو
1 – می دانیم که زبان های ایرانی مانند پارسی ، کردی ، مازندرانی ، خراسانی ، پشتو و … ریشه در زبان پهلوی دارند .پس چرا نام دیگر زبان پهلوی را « پارسی میانه » دانسته اند ؟ ( می دانیم که پارسی تنها یکی از بازمانده های پهلوی است . )
پاسخ: این پرسش کاملا طبیعی است و ریشه در نامگذاری های غیر اصولی دارد. "زبانهای ایرانی" را در سه دوره بررسی می کنند. دوره ی باستان )پیش از اشکانیان)، دوره ی میانه ( از اشکانی تا قرن سوم هجری) و دوره ی جدید (از قرن سوم تا کنون).
برویم سراغ زبانهای دوره ی میانه چون پرسش در پیرامون این دوره است. "زبانهای ایرانی" دوره ی میانه به دو گروه شرقی و غربی تقسیم می شوند. زبانهای دوره میانه شرقی عبارتند از سغدی و خوارزمی و بلخی و ...
زبانهای دورهی میانه ی غربی نیز عبارتند از پهلوی اشکانی (پارتی / پهلوانیک) و پهلوی ساسانی (پارسیک).
و اما پاسخ پرسش شما: آنچه که "پارسی میانه" خوانده می شود همان زبان پارسها یعنی پهلوی ساسانی است (پارسیک) که دنبالهی زبان "پارسی باستان" است و خود نیز به "پارسی دری" منتهی می شود. چون حد فاصل بین زبان پارسی باستان و جدید است "فارسی میانه" خوانده می شود.
این زبان در دوران ساسانی زبان رسمی امپراتوری ایرانزمین بود و به همین دلیل بسیار گسترش یافت و تاثیر فراوانی نیز بر زبان قومهای دیگر گذاشت. البته باید گفت زبان قومهای دیگر ایرانی نیز اکثرا آریایی بوده و خود به خود نزدیکی ها و شباهتهای فراوانی با زبان پهلوی داشته است.
2 – بیشتر ادبمندان ایرانی غیرپارسی زبان ( کردی زبان ، مازندرانی زبان ، خراسانی زبان و .. ) آفرینه های خود را به زبان پارسی نبشته یا سروده اند .برای نمونه نیما یوشیج کاری برای زبان مازندرانی نکرد ولی پدر شعر نو پارسی است . و یا استاد کزازی که استاد زبان پارسی است و نه کردی . و یا فردوسی بزرگ که به پارسی می سرود نه به زبان خراسانی .. این کار این بزرگان ( گرایش به پارسی ) ضعف دیگر زبان های ایرانی را در پی داشته است . این کارشان را چگونه می توان توجیه کرد ؟ آیا پارسی به نوعی مادر دیگر زبان های ایرانیست ؟
برویم سراغ زبانهای دوره ی میانه چون پرسش در پیرامون این دوره است. "زبانهای ایرانی" دوره ی میانه به دو گروه شرقی و غربی تقسیم می شوند. زبانهای دوره میانه شرقی عبارتند از سغدی و خوارزمی و بلخی و ...
زبانهای دورهی میانه ی غربی نیز عبارتند از پهلوی اشکانی (پارتی / پهلوانیک) و پهلوی ساسانی (پارسیک).
و اما پاسخ پرسش شما: آنچه که "پارسی میانه" خوانده می شود همان زبان پارسها یعنی پهلوی ساسانی است (پارسیک) که دنبالهی زبان "پارسی باستان" است و خود نیز به "پارسی دری" منتهی می شود. چون حد فاصل بین زبان پارسی باستان و جدید است "فارسی میانه" خوانده می شود.
این زبان در دوران ساسانی زبان رسمی امپراتوری ایرانزمین بود و به همین دلیل بسیار گسترش یافت و تاثیر فراوانی نیز بر زبان قومهای دیگر گذاشت. البته باید گفت زبان قومهای دیگر ایرانی نیز اکثرا آریایی بوده و خود به خود نزدیکی ها و شباهتهای فراوانی با زبان پهلوی داشته است.
2 – بیشتر ادبمندان ایرانی غیرپارسی زبان ( کردی زبان ، مازندرانی زبان ، خراسانی زبان و .. ) آفرینه های خود را به زبان پارسی نبشته یا سروده اند .برای نمونه نیما یوشیج کاری برای زبان مازندرانی نکرد ولی پدر شعر نو پارسی است . و یا استاد کزازی که استاد زبان پارسی است و نه کردی . و یا فردوسی بزرگ که به پارسی می سرود نه به زبان خراسانی .. این کار این بزرگان ( گرایش به پارسی ) ضعف دیگر زبان های ایرانی را در پی داشته است . این کارشان را چگونه می توان توجیه کرد ؟ آیا پارسی به نوعی مادر دیگر زبان های ایرانیست ؟
پاسخ: زبان پهلوی که زبان دربار شاهی بوده است پس از هجوم تازیان به حیات و تکامل خود ادامه داد و با پذیرفتن دگرگونی هایی تبدیل به زبان "پارسی نو" ( دری) شد.
رسمی شدن این زبان میان ایرانیان فرهیخته (بدون اینکه یک حکومت مستقل یکپارچه در سراسر ایران از آن پشتیبانی کند) و پذیرش ان بدون اعمال زور و سیاست از سوی هیچ شخص یا گروهی تا به امروز ریشه در مسائل تاریخی و اجتماعی سدههای سوم و چهارم هجری و پس از ان و شکل گیری میهن پرستی ایرانی پس از هجوم تازیان (نهضت شعوبی) دارد. هنگامی که امپراتوری سیاسی ایرانیان از هم پاشید ایرانیان با پاسداشت "فرهنگ" غنی خود در صدد نگهداری یکپارچگی ملی خود در برابر مهاجمان برآمدند و یکی از مظاهر این یکپارچگی ملی "زبان فارسی" بوده است که تا امروز هم ارزشمندترین و پرآوازه ترین کتابها و دیوانها در ایران بدون اعمال زور از سوی حکومت یا قومی، به این زبان نوشته می شود.
رسمی شدن این زبان میان ایرانیان فرهیخته (بدون اینکه یک حکومت مستقل یکپارچه در سراسر ایران از آن پشتیبانی کند) و پذیرش ان بدون اعمال زور و سیاست از سوی هیچ شخص یا گروهی تا به امروز ریشه در مسائل تاریخی و اجتماعی سدههای سوم و چهارم هجری و پس از ان و شکل گیری میهن پرستی ایرانی پس از هجوم تازیان (نهضت شعوبی) دارد. هنگامی که امپراتوری سیاسی ایرانیان از هم پاشید ایرانیان با پاسداشت "فرهنگ" غنی خود در صدد نگهداری یکپارچگی ملی خود در برابر مهاجمان برآمدند و یکی از مظاهر این یکپارچگی ملی "زبان فارسی" بوده است که تا امروز هم ارزشمندترین و پرآوازه ترین کتابها و دیوانها در ایران بدون اعمال زور از سوی حکومت یا قومی، به این زبان نوشته می شود.