ح. جوشن لو
این کلمه را معمولا به فارسی «حقوق» و گاهی «قانون» ترجمه می کنند. در زبان انگلیسی تفاوتی بین کلمه حقوق و قانون وجود ندارد و همین یک کلمه هر دو معنا را افاده می کند. بحث من بیشتر بر سر این است که در بسیاری از مواقع این کلمه باید قانون ترجمه شود اما حقوق ترجمه می شود. به 3 کاربرد اصلی این کلمه در انگلیسی توجه کنید:
1- a rule, usually made by a government, that is used to order the way in which a society behaves:
There are laws against drinking in the street.بدیهی است که در این کاربرد این کلمه باید قانون ترجمه شود نه حقوق.
2- (OFTEN the law) the system of rules of a particular country, group, or areaof activity:Of course robbery is against the law!
در این کاربرد هم باید قانون ترجمه شود.
3- the area of knowledge or work that involves studying or working with the law :She's going to study law at university.
در این کابرد این کلمه حقوق ترجمه می شود.
نتیجه: با بررسی کاربرد این واژه در زبان انگلیسی، به نظر من، تنها وقتی این کلمه به «دانش حقوق» دلالت دارد، باید آنرا حقوق ترجمه نماییم. بنابراین بهتر است بجای حقوق طبیعی بگوییم، قانون طبیعی، یا حتی بجای فلسفه حقوق بگوییم فلسفه قانون (در عنوان کتابی که محمد حسن خویشتن دار از آلمانی ترجمه کرده، از معادل فلسفه قانون بجای فلسفه حقوق استفاده کرده است.) بررسی محتوای کتابهای فلسفه حقوق انگلیسی، نشان می دهد منظور از این کلمه در این عنوان قانون است نه علم حقوق. چیزی شبیه فلسفه تاریخ.
تعاریف و مثالها از دیکشنری کمبریج نقل شده است. البته دیکشنری های عمومی و تخصصی دیگر هم چک شده.