ح. جوشنلو
دولت- ملتها پديدههاي ازلي تاريخی نیستند بلکه پديد آمده از فرايند ملتسازي در دوران مدرن هستند. ملتها مجموعههاي انسانيای هستند که در قلمرو جغرافيايي معين تحت حاکميت يک دولت بسر ميبرند. حاکمیت مهمترین عنصر دولت نو است که بواسطه آن دولت را از دیگر گروهها و مجتمعهای انسانی مشخص و متفاوت میکند. «کوشش براي در هم آميختن قومها در درون يک واحد يگانه ملي و يکپارچه کردنشان، بهويژه از نظر زباني، حرکتی بود که ناسيوناليسم اروپايي در قرن نوزدهم آغاز کرد. اين ايدئولوژي، با شور بيکرانی که نسبت به مفهوم ملت آفريد، به بازخواني تاريخ و «کشف» هويت يگانه ملي در درازناي آن و نگارش تاريخ ملي پرداخت. اما، در حقيقت، ميکوشيد از راه ساختار يکپارچه دولت ملي و دستگاه اداري و پليس و ارتش آن، و همچنين آموزش سراسري ملي با زبان واحد، آنچه را که در تاريخ ميجويد، بسازد» (آشوری، 1384). یکسان سازی، ایده ای مدرن است برخاسته از تفکر خردگرا، ایده آلیستی و نظم آفرین عصر روشنگری.
یکسان سازی به مثابه فراورده ای مدرن، اما، از سوی اندیشمندان پست مدرن آماج نقد و سنجش قرار گرفته است. یکسانی، آنگونه که نیچه، پیام آور پست مدرنیسم می گوید، تفاوتها را می زداید و تجانس و اخلاق گله پرور می آفریند. به باور او، زندگی کلیتی از تفاوتها است که نمی توان آنرا به اصلی واحد فروکاست. آنچه واقعی است تفاوت محض است و هیچ ملاکی بیرونی برای یکسان سازی در دست نیست. (بشیریه،1390، 302) دوران «پست مدرن»، آنگونه که لیوتار واضع این اصطلاح می شناساند، دوران از رواج افتادن سکه هرگونه روایت کلان و داعیه دار عمومیت، کلیت و جهانشمولی است. (1984: xxiii: Lyotard) به نظر لیوتار، طرح نظریه پسامدرن در سیاست، مستلزم تردید و بدگمانی نسبت به سیاستهای مبتنی بر رستگاری، نجات و رهایی مطلق است. دستاوردها و ابتکارات باید در مقیاسی محدود صورت گیرد و عدالت در گستره ای محدود و محلی جامه عمل پوشد. لیوتار به طور کلی در رویکرد پسامدرن از کثرت گرایی و عدم مداخله نیروهای کلانی چون دولت مرکزی در حوزه های فرهنگی پشتیبانی می کند و بر این ادعا است که حتی هنر باید جنبه های بومی و محلی خود را حفظ کند و اسیر سیاستهای کلان دولتی نشود، در غیر این صورت تجربه نظامم فاشیستی تکرار خواهد شد. او در مقابل روایتهای کلان تاریخ، روایتهای خرد و ناچیز را مورد توجه قرار می دهد. به گفته وی همه انواع نظریه های مدرن، خود روایتها و استوره های پنهان را تشکیل می دهند. (محمد ضیمران، 1385، 174) پسامدرنیستها با رد نظریه های عمومی و کلان روایتها و یکسان نگر و رد هر بینشی که بدون توجه به ویژگی های خاص جوامع و فرهنگهای مختلف، انگاره های عام و جهان گستر را به کل بشریت تعمیم می دهند به جنگ کلیه و کل نگری بر خاسته اند. (محمدرضا تاجیک، 1390، 131)
پست مدرنیسم با تکیه بر این انگاره ها، همه خرده فرهنگها و جمعیتها و باورهای به حاشیه رانده شده را به بازی فرا می خواند. پست مدنیسم تفاوتها را می ستاید. «جهان کنونی که حاصل فرو ریختن ساختارهای گذشته و شکل گیری ساختارهای جدید است، تا حد بسیار زیادی محصول فرایندی است که منجر به شکلگیری نوعی فردگرایی مبتنی بر عقلانیت و دیوانسالاری جایگزین جماعت گرایی پیشین شده است» (فکوهی، همان، 15). تفکر پست مدرن بخلاف نظام اندیشگی عمودی مدرن، تفکری افقی است. همه فرهنگها و باورها همعنان و همتراز یکدیگرند و سخن از برتری یکی بر دیگری ناممکن است. باورها و فرهنگها هم وزنند و نقطه اتکایی خارج از فرهنگ جهت طبقه بندی فرهنگها وجود ندارد.
از سوی دیگر، نئولیبرالیسم نیز که گفتمان مسلط اقتصاد سیاسی و حکمرانی در روزگار ما است، با تکیه بر ایده های پست مدرن، از چنین تکثری پشتیبانی می کند. نئولیبرالیسم و پست مدرنیسم هر دو به یک اندازه بر تمرکززدایی تاکید می کنند. خصوصی سازی اقتصادی، عدم تمرکز اداری، شالوده شکنی معرفتی، تجزیه وحدت فرد، آنارشیسم معرفتی، لیبرالیسم معرفت شناسانه، دولت کوچک و ... همگی مظاهر پدیده واحدی هستند. (بشیریه،1378، 113) افزون بر این، تاکید بی حد و حصر نظریه پردازان نئولیبرال بر آزادی، زمینه ساز نفی هر گونه تمامیتخواهی سیاسی و فرهنگی است. به باور هایک، از منادیان نئولیبرالیسم، برنامه ریزی متمرکز و دخالت دولت است که زمینه پیدایی توتالیتریانیسم و محو آزادی فردی را فراهم آورده و روشنفکران اروپایی با تاکید بر دخالت دولت در اقتصاد و برنامه ریزی متمرکز، آزادی را که اساس تمدن غرب است به خطر انداخته اند. (بشیریه، 1370، 14) هایک به شدت طرفدار گسترش آزادی های فردی است. منظور هایک از آزادی های فردی وضعیتی است که فرد به اجبار تابع اراده خودسرانه فرد دیگری نیست. جامعه آزادی که هدف هایک است جامعه ای است که در آن سر سپردن افراد به اراده دیگران، و توسل به زور به حداقل می رسد. (ایمون باتلر، 1387، 49) درجامعه آزاد مورد نظر هایک، به افراد دستور داده نمی شود، تنها قوانینی کلی با کاربرد برابر وجود دارند که در قالب آنها افراد آزادند برای مقاصد و اهداف خود کوشش و اقدام کنند. دولت صرفا رعایت قوانین کلی را تضمین می کند. (ایمون باتلر، همان، 160) به باور میلتون فریدمن، پیام آور نئولیبرالیسم، حکومت مهمترین مانع آزادی فردی است و برای تامین این آزادی باید قدرت حکومت را تا آنجا که ممکن است پراکنده ساخت و یکی از ابزارهای پراکنده کردن قدرت، توزیع قدرت اقتصادی است. (بشیریه، پیشین، 13) این تاکید بر کوچک سازی دولت، در واقع واکنشی است به شکل گیری دولتهای توتالیتر در دوران جنگهای جهانی و پس از آن، گسترش دخالت نهاد دولت در جامعه مدنی، بازار و زندگی خصوصی مردم. بطور کلی نئولیبرالها بین دموکراسی و لیبرالیسم اقتصادی رابطه ای مستحکم فرض می کنند و معتقدند تنها در شرایط لیبرالیسم امکان تحقق دموکراسی وجود دارد. بر این پایه باید گفت، دست کم در ساحت نظر، نئولیبرالیسم تمرکز اداری و سیاسی را بر نمی تابد.
باری، چنین زیست جهانی بی شک بستر زایش و خیزش سبکهای متفاوت زندگی، فردیتها، خرده فرهنگها، مذاهب و گروهها و NGO های بس بسیار گوناگون است. در قلمرو اندیشه سیاسی و حکمرانی نیز، بدون تردید، آنچه از این اتمسفر معرفتی بر میخیزد، نه دولت مرکزی قدرتمند و یکسان نگر و یکسان ساز، بلکه دولتی کوچک و متمایل بر تمرکززدایی و خصوصی سازی کلیه شئون و ساحتهای زندگی است. ایده دولت-ملت متمرکز و ناسیونالیسم ملی روایتی کلان است و چون هر افسانه بزرگ و کهن دیگری امروزه محل تردید و ناباوری و ناسازگار با مبانی اندیشگی دولت نئولیبرال پست مدرن.
منابع
- آشوری، داریوش ، دربارهيِ هويّتِ ملّي و پروژهيِ ملّتسازي ، 1384
- بشیریه، حسین، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، جلد دوم، نشر مرکز، چاپ دهم، تهران، 1390.
- بشیریه، حسین، دولت و جامعه مدنی (گفتمانهای جامعه شناسی سیاسی)، کتاب ویژه مجله نقد و نظر، چاپ اول، تهران، 1378.
- بشیریه، حسین، "لیبرالیسم نو: گرایشهای اخیر در تفکر سیاسی و اقتصادی در غرب"، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 43-44، فروردين و ارديبهشت 1370.
- باتلر، ایمون، اندیشه های سیاسی و اقتصادی هایک، ترجمه فریدون تفضلی، نشر نی، چاپ اول، تهران، 1387
- ضیمران، محمد، اندیشه های فلسفی در پایان هزاره دوم، در گفتگو با محمدرضا ارشاد، نشر هرمس، چاپ دوم، تهران، 1385.
- تاجیک، محمد رضا، پساسیاست؛ نظریه و روش، نشر نی، چاپ اول، تهران، 1390.
- فکوهی، ناصر،: همسازی و تعارض در هویت و قومیت، نشر گل آذین، تهران، 1389.
- فکوهی، ناصر،: همسازی و تعارض در هویت و قومیت، نشر گل آذین، تهران، 1389.
7 -Lyotard , Jean-Frangois, The Postmodern Condition:A Report on Knowledge, Translation from the French by Geoff Bennington and Brian Massumi, the University of Minnesota Press, 1984.