ح. جوشنلو
واژهی "دیو" یکی از واژههای رازآمیزی است که بررسی خط دگرگونی معنایی آن گوشههایی از طرز نگرش و اندیشهی ایرانیان کهن را نسبت به خدایان، در سنجش با سایر اقوام آشکار میکند. این بررسی نشان میدهد که قوم ایرانی، در یزدانشناسی خود، تا جایی پابهپای دیگر قومهای آریایی پیش آمده است، اما از نقطهای راهش را از آنها جدا کرده است. در این نوشتار بیشتر تلاش من، بررسی ریشهشناختی این واژه است.
"دیو" در زبانهای آریایی
بررسیهای ریشهشناختی نشان میدهد که واژهی "دیو" در تمامی زبانهای آریایی، معنای "خدا" داشته یا دست کم، نام یکی از خدایان بوده است. در سَرزبان آریایی، این واژه را برگرفته از فعل " deiw- " میدانند که به معنای "درخشیدن" است و این خود نیازمند بررسی و پژوهش است که در دیدگاه آریایی کهن خدا و نور و درخشش چه پیوندی با هم داشته اند.
باری، دیو در زبان سانسکریت "devā" بوده که به خدایان کهن آریایی اطلاق میشده است و هنوز نیز در هندی معنای خدا میدهد ( deva).
در زبان یونانی این واژه بصورت "zeus" در میآید که نام رئیس و پدر خدایان یونانیان باستان است. "ژوپیتر" Jupiter نیز که پدر خدایان رومی است بخش نخستش( Ju) از همین ریشه است.
در لاتین "deus" معنای خدا میدهد و از این واژه و مشتقات آن میراثی بس درخور توجه در زبانهای جدید اروپایی بجا مانده است. در زبان فرانسه "dieu" در ایتالیایی "dio" و در اسپانیایی "dios" همگی معنای خدا را بر دوش میکشند.
در زبان انگلیسی نیز این واژه به صورتهای گوناگون بر جای مانده است که در زیر چند نمونه را معرفی میکنم: واژهی "deity" که در انگلیسی ِ امروز "خدا" معنی میدهد، با واسطه از فرانسوی، از "deitas" لاتینی گرفته شده است. واژهی دیگر "divine " به معنای "خدایی/الهی" است که این هم از " divinus" لاتینی گرفته شده است . واژهی دیگر "deism" است به معنای "خداگرایی" (نوع خاصی از باور به خدا) که از همان ریشهی لاتینی است.
واژهی "دیو" یکی از واژههای رازآمیزی است که بررسی خط دگرگونی معنایی آن گوشههایی از طرز نگرش و اندیشهی ایرانیان کهن را نسبت به خدایان، در سنجش با سایر اقوام آشکار میکند. این بررسی نشان میدهد که قوم ایرانی، در یزدانشناسی خود، تا جایی پابهپای دیگر قومهای آریایی پیش آمده است، اما از نقطهای راهش را از آنها جدا کرده است. در این نوشتار بیشتر تلاش من، بررسی ریشهشناختی این واژه است.
"دیو" در زبانهای آریایی
بررسیهای ریشهشناختی نشان میدهد که واژهی "دیو" در تمامی زبانهای آریایی، معنای "خدا" داشته یا دست کم، نام یکی از خدایان بوده است. در سَرزبان آریایی، این واژه را برگرفته از فعل " deiw- " میدانند که به معنای "درخشیدن" است و این خود نیازمند بررسی و پژوهش است که در دیدگاه آریایی کهن خدا و نور و درخشش چه پیوندی با هم داشته اند.
باری، دیو در زبان سانسکریت "devā" بوده که به خدایان کهن آریایی اطلاق میشده است و هنوز نیز در هندی معنای خدا میدهد ( deva).
در زبان یونانی این واژه بصورت "zeus" در میآید که نام رئیس و پدر خدایان یونانیان باستان است. "ژوپیتر" Jupiter نیز که پدر خدایان رومی است بخش نخستش( Ju) از همین ریشه است.
در لاتین "deus" معنای خدا میدهد و از این واژه و مشتقات آن میراثی بس درخور توجه در زبانهای جدید اروپایی بجا مانده است. در زبان فرانسه "dieu" در ایتالیایی "dio" و در اسپانیایی "dios" همگی معنای خدا را بر دوش میکشند.
در زبان انگلیسی نیز این واژه به صورتهای گوناگون بر جای مانده است که در زیر چند نمونه را معرفی میکنم: واژهی "deity" که در انگلیسی ِ امروز "خدا" معنی میدهد، با واسطه از فرانسوی، از "deitas" لاتینی گرفته شده است. واژهی دیگر "divine " به معنای "خدایی/الهی" است که این هم از " divinus" لاتینی گرفته شده است . واژهی دیگر "deism" است به معنای "خداگرایی" (نوع خاصی از باور به خدا) که از همان ریشهی لاتینی است.
"دیو" در زبان فارسی
"دیو" کنونی، در زبان فارسی باستان "daiva" بوده است. این واژه در ترکیب "daivadāna" نیز وجود داشته که به معنای "پرستشگاه دیوان" است. در اوستایی نیز این واژه بصورت "daēva" بوده است. در فارسی میانه (پهلوی) این واژه بصورت "dēw" تلفظ می شده است. و امروز هم میدانیم بصورت "div" تلفظ میشود.
اما آنچه در این میان دارای اهمیت است، آنست که به وارونهی سایر زبانهای آریایی، این واژه در فارسی در ایران باستان، نه تنها معنای مثبت "خدا" نداشته، بلکه بر عکس دارای معنایی بسیار منفی نیز بوده است. آنچه که در گذشته از واژهی "دیو" به ذهن متبادر میگشته، آفریدههای "اهریمن" هستند که جایگاهی برابر "ایزدان" - که همانا کارگزاران اهورامزدایند- دارند و معنای دیگری که این واژه، البته بیشتر در متون حماسی و بویژه شاهنامه، به ذهن میآورد، "بومیان ایرانزمین" پیش از مهاجرت آریاییها بوده اند که نژادشان و در نتیجه نمای ظاهریشان متفاوت از آریاییان بوده است. اینان مردمانی جنگاور و حتی متمدن بوده اند که در برابر ایرانیان ِ مهاجر جنگها و مقاومتهای فراوانی کرده اند و به همین دلیل همواره از آنها به بدی یاد می شده است - البته بیگمان بین این دو کاربرد واژهی دیو در ایران باستان، پیوندی وجود دارد که ما را به پژوهش بیشتر فرامی خواند.
مشاهده میکنید که هر دو معنای "دیو" منفی است. از سویی در متون دینی، کسانی که پیرو دین مزداپرستی (مزدَیسنا) نبوده اند و از جمله بیگانگان و دشمنان، "دیویسنان" خوانده شده اند که به معنای "پرستندگان دیو" است. بررسی بیشتر در بارهی این چرخش معنایی را به آینده واگذار می کنم.
"دیو" کنونی، در زبان فارسی باستان "daiva" بوده است. این واژه در ترکیب "daivadāna" نیز وجود داشته که به معنای "پرستشگاه دیوان" است. در اوستایی نیز این واژه بصورت "daēva" بوده است. در فارسی میانه (پهلوی) این واژه بصورت "dēw" تلفظ می شده است. و امروز هم میدانیم بصورت "div" تلفظ میشود.
اما آنچه در این میان دارای اهمیت است، آنست که به وارونهی سایر زبانهای آریایی، این واژه در فارسی در ایران باستان، نه تنها معنای مثبت "خدا" نداشته، بلکه بر عکس دارای معنایی بسیار منفی نیز بوده است. آنچه که در گذشته از واژهی "دیو" به ذهن متبادر میگشته، آفریدههای "اهریمن" هستند که جایگاهی برابر "ایزدان" - که همانا کارگزاران اهورامزدایند- دارند و معنای دیگری که این واژه، البته بیشتر در متون حماسی و بویژه شاهنامه، به ذهن میآورد، "بومیان ایرانزمین" پیش از مهاجرت آریاییها بوده اند که نژادشان و در نتیجه نمای ظاهریشان متفاوت از آریاییان بوده است. اینان مردمانی جنگاور و حتی متمدن بوده اند که در برابر ایرانیان ِ مهاجر جنگها و مقاومتهای فراوانی کرده اند و به همین دلیل همواره از آنها به بدی یاد می شده است - البته بیگمان بین این دو کاربرد واژهی دیو در ایران باستان، پیوندی وجود دارد که ما را به پژوهش بیشتر فرامی خواند.
مشاهده میکنید که هر دو معنای "دیو" منفی است. از سویی در متون دینی، کسانی که پیرو دین مزداپرستی (مزدَیسنا) نبوده اند و از جمله بیگانگان و دشمنان، "دیویسنان" خوانده شده اند که به معنای "پرستندگان دیو" است. بررسی بیشتر در بارهی این چرخش معنایی را به آینده واگذار می کنم.