ح. جوشنلو
واژهي ايران از دو بخش ساخته شده است: اير + ان. درباره ي بخش نخست اين واژه – اير- به سادگي مي توان سخن گفت و اختلاف چندانی وجود ندارد و یا اگر هست زیاد موثر نیست. مكنزي در فرهنگ كوچك زبان پهلوي اين واژه را به معنی آزاده و پهلوان ميداند. (مكنزي - برگ 70)
دكتر جنيدي نيز در كتاب «زندگي و مهاجرت آريان» مي نويسد: «مفهوم و معناي "اير" آزادگي است، شايد به علت اينكه اينان تنها مردمان آن هنگام بوده اند كه با زراعت و گله داري روزگاري گذارانده اند و چپاول و غارت و اتش سوزي و گروگان و دزدي از آداب و رسومشان نبوده است.»(جنيدي - برگ 178)
در مدخل "Iran" از دانشنامه ēr ، etymonline که بخش نخست واژه ایران را تشکیل میدهد به معنای "ایرانی" دانسته شده که این واژه از *arya ایرانی باستان که آن هم از ariya پارسی باستان و airya اوستایی بدست آمده، سرچشمه می گیرد.
اما در پيرامون بخش دوم اين واژه – ان- بايد كمي درنگ كرد. آنچه در آغاز به نظر مي آيد آنست كه «ان» يك پسوند جا است. اگر چنين باشد چم اين واژه مي شود: جاي آريا (جاي متعلق به آزاده ). همسنجي با واژه هاي همسان نيز اين نظر را نيرو مي بخشند: براي نمونه در واژه گيلان «ان» پسوند جا است و گيلان بمعني محل منسوب به نژاد گيل مي باشد. همچنين واژگان ديلمان و آبادان. (كلباسي – برگ 102)
در زبان پهلوي نيز اين پسوند به گونهي قيدساز به كار مي رفته است، همچون واژه ي پهلوي سپاهان به چم جاي سپاه. (خودآموز زبان پهلوي - برگ 27)
اما بررسي بيشتر واژه ي ايران در سايه ي پيشينه ي اين واژه در زبان دورهي ميانه (پهلوي) چنين نظري را تاييد نمي كند. در دوران ساسانيان براي ناميدن سرزمين ايران از تركيب "ايرانشهر" يا "ايرانشتر" بهره مي بردند(دهخدا)(مكنزي همان). بر اين پايه بايد اين «ان» را نشانه ي جمع بدانيم نه پسوند مکان. چرا كه شهر در زبان فارسی ميانه به معنی سرزمين است و با اين توضيح معناي «ايرانشهر» همانا «سرزمين آرياييان» مي شود. اگر در اين تركيب «ان» را پسوند جا بگيريم معناي شايسته اي از ان بدست نمي آيد.
نمونه هايي از كاربرد واژه ي ايران به گونه ي جمع به چم ايرها و آزادگان (نه جاي آرياها) در سده هاي نخستين شكل گيري زبان فارسي دري وجود دارد. براي نمونه اين چامه از ابو سعيد ابوالخير:
در چين و ختن نقش و نگار از تو برند --- ايران همه فال روزگار از تو برند
كه در اين بيت ايران به معناي آرياها به كار رفته است و در آن «ان» نشانهي جمع است. (جنيدي – برگ 179)
در این دوبیت نیز کاملا آشکار است که فردوسی ایران را به چم «آریاییان» به کار برده است:
از ایران و از ترک و از تازیان --- نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود --- سخنها بکردار بازی بود
اکنون روشن مي شود كه چرا اين واژه كه به گونهي جمع و به معنی «آرياییان/ ایرانیان» است، براي اشاره به سرزمين آنها به كار مي رود. اين واژه داراي يك دنباله (= شهر) نيز بوده است كه در گذر زمان افتاده است و امروزه تنها بخش نخستين آن بكار مي رود، اما معناي بخش دوم هنوز زنده و حاضراست. مكنزي نيز در واژه نامهي خود در برابر واژه ايران مي نويسد: "(سرزمين) آرياها" و واژهي سرزمين را فرض شده می انگارد: (land of) the Aryans.
در این خصوص بد نیست به محتوای مدخل "Iran" در etymonline نیز اشاره کنم. به نظر نویسندگان آن دانشنامه نیز "ایران" به معنای [سرزمین] ایرانیها (land) of the Iranians بوده و همانطور که آشکار است قرار دادن "s" جمع در Iranians بیانگر این است که این کلمه را جمع محسوب نموده اند و [سرزمین] را نیز طبق گفته بالا، در آن مفروض ِمحذوف دانسته اند.
با این اوصاف، "انیران" هم براحتی قابل تحلیل است. "ا" ابتدایی پیشوند نفی است و "ن" میانی نیز به تعبیر قدما "نون وقایه "و به تعبیر معاصرین "صامت میانجی" است. "ان" آن نیز نشانه جمع است و بر این پایه، انیران می شود "غیر ایرانیان" و بنا بر این کاربست مجدد آن با "ان"جمع الجمع است و ناروا (انیرانیان) کما اینکه در گذشته هم نمی گفته اند "ایرانیان و انیرانیان" بلکه می گفته اند "ایران و انیران". / آخرین ویرایش: 13/ژانویه/2010
بن مايه ها
1- فرهنگ كوچك زبان پهلوي – مكنزي
2- خودآموز زبان پهلوي – ميرزاي ناظر- انتشارات هيرمند
3- زندگي و مهاجرت آريائيان – فريدون جنيدي – چاپ دوم
4- واژه نامه علامه دهخدا
5- http://www.etymonline.com
واژهي ايران از دو بخش ساخته شده است: اير + ان. درباره ي بخش نخست اين واژه – اير- به سادگي مي توان سخن گفت و اختلاف چندانی وجود ندارد و یا اگر هست زیاد موثر نیست. مكنزي در فرهنگ كوچك زبان پهلوي اين واژه را به معنی آزاده و پهلوان ميداند. (مكنزي - برگ 70)
دكتر جنيدي نيز در كتاب «زندگي و مهاجرت آريان» مي نويسد: «مفهوم و معناي "اير" آزادگي است، شايد به علت اينكه اينان تنها مردمان آن هنگام بوده اند كه با زراعت و گله داري روزگاري گذارانده اند و چپاول و غارت و اتش سوزي و گروگان و دزدي از آداب و رسومشان نبوده است.»(جنيدي - برگ 178)
در مدخل "Iran" از دانشنامه ēr ، etymonline که بخش نخست واژه ایران را تشکیل میدهد به معنای "ایرانی" دانسته شده که این واژه از *arya ایرانی باستان که آن هم از ariya پارسی باستان و airya اوستایی بدست آمده، سرچشمه می گیرد.
اما در پيرامون بخش دوم اين واژه – ان- بايد كمي درنگ كرد. آنچه در آغاز به نظر مي آيد آنست كه «ان» يك پسوند جا است. اگر چنين باشد چم اين واژه مي شود: جاي آريا (جاي متعلق به آزاده ). همسنجي با واژه هاي همسان نيز اين نظر را نيرو مي بخشند: براي نمونه در واژه گيلان «ان» پسوند جا است و گيلان بمعني محل منسوب به نژاد گيل مي باشد. همچنين واژگان ديلمان و آبادان. (كلباسي – برگ 102)
در زبان پهلوي نيز اين پسوند به گونهي قيدساز به كار مي رفته است، همچون واژه ي پهلوي سپاهان به چم جاي سپاه. (خودآموز زبان پهلوي - برگ 27)
اما بررسي بيشتر واژه ي ايران در سايه ي پيشينه ي اين واژه در زبان دورهي ميانه (پهلوي) چنين نظري را تاييد نمي كند. در دوران ساسانيان براي ناميدن سرزمين ايران از تركيب "ايرانشهر" يا "ايرانشتر" بهره مي بردند(دهخدا)(مكنزي همان). بر اين پايه بايد اين «ان» را نشانه ي جمع بدانيم نه پسوند مکان. چرا كه شهر در زبان فارسی ميانه به معنی سرزمين است و با اين توضيح معناي «ايرانشهر» همانا «سرزمين آرياييان» مي شود. اگر در اين تركيب «ان» را پسوند جا بگيريم معناي شايسته اي از ان بدست نمي آيد.
نمونه هايي از كاربرد واژه ي ايران به گونه ي جمع به چم ايرها و آزادگان (نه جاي آرياها) در سده هاي نخستين شكل گيري زبان فارسي دري وجود دارد. براي نمونه اين چامه از ابو سعيد ابوالخير:
در چين و ختن نقش و نگار از تو برند --- ايران همه فال روزگار از تو برند
كه در اين بيت ايران به معناي آرياها به كار رفته است و در آن «ان» نشانهي جمع است. (جنيدي – برگ 179)
در این دوبیت نیز کاملا آشکار است که فردوسی ایران را به چم «آریاییان» به کار برده است:
از ایران و از ترک و از تازیان --- نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود --- سخنها بکردار بازی بود
اکنون روشن مي شود كه چرا اين واژه كه به گونهي جمع و به معنی «آرياییان/ ایرانیان» است، براي اشاره به سرزمين آنها به كار مي رود. اين واژه داراي يك دنباله (= شهر) نيز بوده است كه در گذر زمان افتاده است و امروزه تنها بخش نخستين آن بكار مي رود، اما معناي بخش دوم هنوز زنده و حاضراست. مكنزي نيز در واژه نامهي خود در برابر واژه ايران مي نويسد: "(سرزمين) آرياها" و واژهي سرزمين را فرض شده می انگارد: (land of) the Aryans.
در این خصوص بد نیست به محتوای مدخل "Iran" در etymonline نیز اشاره کنم. به نظر نویسندگان آن دانشنامه نیز "ایران" به معنای [سرزمین] ایرانیها (land) of the Iranians بوده و همانطور که آشکار است قرار دادن "s" جمع در Iranians بیانگر این است که این کلمه را جمع محسوب نموده اند و [سرزمین] را نیز طبق گفته بالا، در آن مفروض ِمحذوف دانسته اند.
با این اوصاف، "انیران" هم براحتی قابل تحلیل است. "ا" ابتدایی پیشوند نفی است و "ن" میانی نیز به تعبیر قدما "نون وقایه "و به تعبیر معاصرین "صامت میانجی" است. "ان" آن نیز نشانه جمع است و بر این پایه، انیران می شود "غیر ایرانیان" و بنا بر این کاربست مجدد آن با "ان"جمع الجمع است و ناروا (انیرانیان) کما اینکه در گذشته هم نمی گفته اند "ایرانیان و انیرانیان" بلکه می گفته اند "ایران و انیران". / آخرین ویرایش: 13/ژانویه/2010
بن مايه ها
1- فرهنگ كوچك زبان پهلوي – مكنزي
2- خودآموز زبان پهلوي – ميرزاي ناظر- انتشارات هيرمند
3- زندگي و مهاجرت آريائيان – فريدون جنيدي – چاپ دوم
4- واژه نامه علامه دهخدا
5- http://www.etymonline.com